قصه‌هایی که معجزه‌آسا شخصیت کودک را می‌سازند

وقتی مادری در سکوت شب، کتاب قصه‌ای را باز می‌کند و با نرمی صدایش کودک را به سفری خیالی می‌برد، بیشتر از آن‌که لحظه‌ای برای خواباندن کودک باشد، فرصتی  برای ساختن آینده‌ کودک اوست.

الناز بابایی آموزگار دوره ابتدایی که در مدارس تبریز برای کودکان تدریس می‌کند معتقد است قصه‌گویی والدین برای کودکان پیش‌دبستانی آثار بسیار جالب و شگفت‌انگیزی دارد که این کار باعث می‌شود تا نوآموزان از گسترش واژگان و تخیل تا پرورش شخصیت و آموزش، به سمت و سویی حرکت کنند که آنان را بی‌نیاز از نصیحت کند. این معلم و مربی که بنا دارد در ادامه فعالیت‌های آموزشی خود در سال‌های آینده وارد حوزه تربیت و یادگیری کودک در دوره پیش‌دبستانی شود در همین رابطه می‌گوید: “در دنیای پرهیاهوی امروز که تکنولوژی و سرگرمی‌های سریع، ارتباط‌های عاطفی را کم‌رنگ کرده‌اند، هنوز چیزی وجود دارد که می‌تواند رابطه‌ای عمیق، آموزنده و انسانی میان والد و کودک ایجاد کند که همانا قصه‌گویی است.”

این آموزگار و مربی با سابقه‌ در حوزه‌ آموزش و پرورش کودک در ادامه از نقش تأثیرگذار قصه‌خوانی والدین برای کودکان پیش‌دبستانی یاد کرد و افزود: “وقتی پدر یا مادر برای کودک قصه می‌خواند، در واقع پلی میان دنیای خیال کودک و دنیای واژه‌ها می‌سازد. این کار، آثار عمیقی بر زبان، ذهن، و احساسات کودک می‌گذارد.”

او در ادامه توضیح می‌دهد که گوش دادن به قصه، پیش از آن‌که کودک توانایی خواندن و نوشتن را به دست آورد، باعث تقویت مهارت‌های زبانی او می‌شود. کودک با واژه‌های جدید، ساختار جمله‌ها، و لحن بیان آشنا می‌شود و این تجربه، پایه‌ای برای مهارت‌های ارتباطی آینده‌ اوست. اما اثرات قصه‌گویی تنها به زبان محدود نمی‌شود. تخیل، خلاقیت، و حتی اعتماد به نفس کودک نیز در این مسیر پرورش می‌یابد. کودک هنگام شنیدن قصه، شخصیت‌ها را در ذهنش می‌سازد، ماجراها را دنبال می‌کند و خودش را جای شخصیت‌ها می‌گذارد. این تخیل، مقدمه‌ای برای خلاقیت در آینده است.”

یکی از نکات برجسته‌ای که این مربی به آن اشاره می‌کند، نقش قصه در تقویت پیوند عاطفی میان کودک و والدین است: “در آغوش پدر یا مادر، وقتی قصه‌ای شنیدنی روایت می‌شود، کودک احساس امنیت و عشق را تجربه می‌کند؛ تجربه‌ای که هیچ ابزار دیجیتالی نمی‌تواند جایگزینش شود. جالب آن‌جاست که قصه‌خوانی صرفاً فرآیندی یک‌طرفه نیست. من بارها دیده‌ام که کودکان بعد از شنیدن مداوم قصه، خودشان هم قصه‌گو می‌شوند. آن‌ها می‌خواهند تجربه‌ خلق را زندگی کنند، داستان‌هایی از ذهن‌شان تعریف می‌کنند، شخصیت می‌سازند، نقاشی می‌کشند، حتی گاهی تلاش می‌کنند آن‌ها را بنویسند.”

او این پدیده را نتیجه‌ طبیعی قصه‌شنیدن می‌داند؛ فرآیندی که باعث تقویت زبان، تخیل، اعتماد به نفس و حس ارزشمندی کودک می‌شود. الناز بابایی می افزاید: “وقتی کودک می‌بیند که پدر و مادر با علاقه به حرف‌ها و داستان‌هایش گوش می‌دهد، حس می‌کند مهم است و صدایش شنیده می‌شود. این خودباوری، یک سرمایه‌ روانی ارزشمند است.”

اما شاید مهم‌ترین بخش گفت‌وگو با این معلم مجرب به بُعد تربیتی قصه برمی‌گردد. به گفته‌ این مربی، کودکان پیش‌دبستانی معمولاً با آموزش‌های مستقیم ارتباط برقرار نمی‌کنند، اما وقتی مفاهیم اخلاقی و رفتاری در دل داستانی شیرین و ملموس روایت شود، آن را بهتر درک و به‌راحتی درونی می‌کنند. مثلاً وقتی کودک داستانی درباره‌ دوستی یا صداقت می‌شنود، بی‌آن‌که کسی به او بگوید “دروغ نگو”، متوجه می‌شود که راست‌گویی بهتر است. این نوع یادگیری، به دلیل ارتباط با احساس و تخیل کودک، ماندگارتر و اثربخش‌تر است.”

او در ادامه خاطره‌ای هم از دخترش تعریف می‌کند: “روزی برایش داستان خرگوشی را تعریف کردم که هر شب قبل از خواب مسواک می‌زد. چند روز بعد، خودش گفت: “منم می‌خوام مثل خرگوش کوچولو همیشه مسواک بزنم!” از آن به بعد، خودش بدون یادآوری می‌رفت سراغ مسواک. یک قصه‌ ساده، تبدیل شد به یک عادت خوب.”

در پایان این گفت‌وگو، بابایی با تأکید بر ارزش قصه‌گویی گفت: “قصه‌ها راهی هستند برای پرورش ذهن و دل کودک، نه فقط آموزش رفتار. والدین می‌توانند با تنها چند دقیقه وقت گذاشتن در روز، نه‌تنها رابطه‌ای صمیمی‌تر با کودک‌شان بسازند، بلکه شخصیت او را هم با زبانی لطیف و عاطفی، شکل دهند. شاید وقت آن رسیده که در عصر شتاب و تصویر، دوباره به کلمات بازگردیم؛ قصه‌هایی بخوانیم که هم شنیده شوند و هم در دل و ذهن کودکان ریشه بدوانند. قصه‌هایی که زندگی می‌سازند.”

دیدگاهی بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی با * علامت گذاری شده اند