یک مربی باتجربه و کارشناس حوزه کودک تأکید میکند که تعداد محدود شخصیتها در داستانهای خردسالان، کلید اصلی ایجاد ارتباط و لذت بردن است، همچنین استفاده از تصاویر، هیجان و تمرکز را افزایش میدهد در حالی که قصهگویی بدون تصویر، تخیل کودکان را به پرواز درمیآورد.
عزیزه اسلامی مربی نمونه کشوری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که نزدیک به سه دهه تجربه فعالیت در چند استان کشور را دارد با بیان این مطلب گفت: “یک سؤال کلیدی برای بسیاری از والدین و مربیان این است که یک داستان برای خردسالان باید حداکثر چند شخصیت داشته باشد تا کودکان بتوانند با آن ارتباط مؤثر برقرار کنند؟ در پاسخ به این پرسش، من معتقدم به جز موارد استثنایی موفق مانند داستان «مهمانهای ناخوانده» که با تعدد شخصیتها نیز جذابیت خود را حفظ کرده است، به طور کلی تعداد زیاد شخصیتها میتواند باعث سردرگمی و عدم تمرکز نوآموزان شود. بنابراين با توجه به محدودیت طبیعی کودکان در سنین پایین در زمینه تمرکز و تقویت حواس، انتخاب قصههایی با شخصیتهای کمتر توصیه میشود. این امر به کودک کمک میکند تا به راحتی با شخصیتها انس بگیرد، آنها را به خاطر بسپارد و در نهایت از فرآیند شنیدن داستان نهایت لذت را ببرد. همچنین تأکید میکنم که هدف اصلی در این سن، «لذت بردن» است و آموزش میبایست به شکلی کاملاً غیرمستقیم و از طریق قصههای ریتمیک و تعاملی اتفاق بیفتد.”
این مربی و مدیر یکی از کتابخانههای کانون در شهر تهران سپس افزود: “یکی دیگر از مباحث داغ در حوزه قصهگویی، مقایسه بین استفاده از کتابهای مصور و قصهگویی بدون تصویر است. این که کدام روش مؤثرتر است؟ در پاسخ این سؤال باید بگویم که هر دو روش دارای مزایای منحصر به فرد و مجزایی هستند که میتواند تجربهای غنی برای کودک خلق کند. بر اساس این دیدگاه، قصهگویی همراه با نشان دادن تصاویر، به تقویت قوه عاطفه، تمرکز و افزایش هیجان کودک کمک شایانی میکند، به شرطی که تصاویر انتخابشده برای کودک کاملاً قابل درک و مناسب سن او باشند. در مقابل، قصهگویی بدون تصویر، این فرصت طلایی را برای کودک فراهم میآورد تا قدرت تخیل و تصویرسازی ذهنی خود را به کار بیندازد و آن را تقویت کند که این امر به رشد فکری او جهت میبخشد. در نهایت، نکته مشترک و حیاتی در هر دو روش این است که داستان باید کوتاه، هدفمند، جذاب، لذتبخش و کاملاً قابل فهم برای دنیای کودکان باشد.”